در بسیاری از سازمانها، وقتی صحبت از خزانهداری میشود، بحث خیلی زود میرسد به چند سؤال بهظاهر ساده:
الان چقدر پول داریم؟
تا آخر ماه چقدر پول وارد حساب میشود؟
و چه میزان باید پرداخت کنیم؟
اینها سؤالهای بدی نیستند؛ اما معمولاً سؤالهای اصلی خزانهداری نیستند.
مسئله خزانهداری صرفاً دانستن مانده نقدینگی نیست، بلکه کنترل جریان نقد، فهم گردش پول و کاهش ریسک کمبود نقدینگی است؛ قبل از آنکه بحران خودش را نشان بدهد.
در عمل، سیستم خزانهداری با سه مخزن اصلی نقدینگی سروکار دارد:
حسابهای بانکی، تنخواهگردانها و صندوق.
اما حساسیت خزانهداری از نگهداشتن مانده این مخازن نمیآید؛ از اینجا میآید که باید بداند پول از کجا آمده، به کجا میرود و چه تعهدی در انتظار آن است.
اینجا دقیقاً همان نقطهای است که فاصله بین خزانهداری سنتی و خزانهداری دیجیتال خودش را نشان میدهد.
در بسیاری از شرکتها، همهچیز «ظاهراً» تحت کنترل است.
پرداختها انجام میشود، گزارشها تهیه میشود و فایلهای اکسل مرتب بهروزرسانی میشوند.اما اگر دقیقتر نگاه کنیم، معمولاً با این نشانهها روبهرو میشویم:
اینها الزاماً نشانه ضعف نرمافزار نیست.
نشانه این است که مدیریت نقدینگی هنوز سیستماتیک نشده است.
برخلاف تصور رایج، دیجیتالیسازی خزانهداری به معنای حذف خزانهدار نیست.
و قرار هم نیست همهچیز ناگهان «هوشمند» شود. هدف اصلی سادهتر و مهمتر است: کاهش ریسک و کاهش وابستگی به افراد.
وقتی دادههای بانکی، تنخواه و صندوق در یک تصویر واحد دیده میشوند؛
وقتی گردش پول قابل ردگیری است؛
و وقتی پرداختها مسیر مشخص، قابل کنترل و قابل بازبینی دارند؛
خزانهداری از یک واحد اجرایی پرتنش، تبدیل میشود به ابزار اطمینان برای مدیریت. در این نقطه است که صحبت از فناوری معنا پیدا میکند.
اتوماسیون خزانهداری معمولاً اولین جایی است که اثر فناوری دیده میشود؛ نه به این دلیل که پیشرفته است، بلکه چون کارهای تکراری و پرخطا را حذف میکند. تطبیق بانکی، ثبت پرداختها و کنترل اسناد اگر دستی انجام شوند، دیر یا زود خطا میسازند. هوش مصنوعی – اگر صادقانه نگاه کنیم – در خزانهداری یک کاربرد جدی دارد:
کمک به پیشبینی جریان نقد و شناسایی الگوهای غیرعادی. اما این موضوع نیز یک پیش نیاز بسیار مهم دارد: دادهها باید درست ثبت شده باشند.
اگر منبع داده مشخص نباشد، زمان ثبت قابل اتکا نباشد، و قواعد ثبت پرداخت و دریافت یکسان اجرا نشود، هوش مصنوعی چیزی را «هوشمند» نمیکند؛ فقط خطا را با نمودار و گزارش شیکتری نمایش میدهد.
به همین دلیل، قبل از هر بحثی درباره AI، خزانهداری نیازمند حداقلی از حاکمیت داده است؛ حاکمیت داده یعنی مشخص بودن منبع داده، مسئول داده و قواعد ثبت آن. بدون این لایه، هوشمندسازی عملاً غیرممکن است
اتصال مستقیم به بانکها هم از آن چیزهایی است که معمولاً دستکم گرفته میشود، اما اثرش واقعی است.
وقتی مانده حساب و تراکنشها با تأخیر چندروزه وارد سیستم نشوند، تصمیمگیری مالی ناگهان واقعیتر میشود.
4-پنج پیش شرط برای سیستماتیک کردن خزانه داری
قبل از هر صحبت درباره اتوماسیون، پیشبینی یا هوشمندسازی، خزانهداری به حداقل هایی جهت پیاده سازی انضباط دادهای نیاز دارد. بدون این لایه، دیجیتالیسازی فقط سرعت خطا را بیشتر میکند.
این حداقلها پیچیده نیستند، اما حیاتیاند:
1-4 منبع داده مشخص باشد
برای هر عدد نقدینگی باید روشن باشد از کجا آمده است:
بانک، تنخواه، صندوق یا ثبت دستی.
عددهایی که منبع مشخص ندارند، نباید وارد تصمیمگیری شوند.
2-4 زمان ثبت داده قابل اتکا باشد
تفاوت بین «زمان انجام تراکنش» و «زمان ثبت در سیستم» باید شفاف باشد.
اگر داده با تأخیر ثبت میشود، سیستم پیشبینی جریان نقد از اساس مخدوش میشود.
3-4 قواعد ثبت یکسان اجرا شود
پرداخت، دریافت، علیالحساب و تسویه باید تعریف واحد داشته باشند.
اگر هر واحد سازمانی با منطق خودش ثبت میکند، داده قابل تجمیع نیست.
4-4 مالک داده مشخص باشد
برای هر نوع داده باید معلوم باشد چه کسی مسئول صحت آن است؛
نه برای کنترل، بلکه برای اصلاح.
دادهای که مالک ندارد، دیر یا زود بیاعتبار میشود.
5-4 اصلاح داده قابل ردگیری باشد
اصلاح اشتباه اجتنابناپذیر است؛
اما باید معلوم باشد چه چیزی، چه زمانی و توسط چه کسی تغییر کرده است.
بدون این ردگیری، اعتماد به گزارشها از بین میرود.
اگر این پنج شرط برقرار باشد، خزانهداری حتی بدون AI هم قابل اتکاست.
و اگر برقرار نباشد، هیچ ابزار هوشمندی نمیتواند آن را نجات دهد.
5- نقش بلاکچین در خزانهداری
بلاکچین، بدون شعار، یک ابزار خاص برای شرایط خاص است:
جایی که چند طرف درگیرند، اعتماد کامل وجود ندارد و تسویهها پیچیدهاند. برای اکثر سازمانها، بلاکچین نه نقطه شروع است و نه اولویت.
اگر هنوز پرداختها دستی است و کنترلها شخصمحور، بلاکچین بیشتر حواسپرتی است تا راهحل.
6- اشتباهات رایجی که پروژههای خزانهداری دیجیتال را زمین میزند
بسیاری از این پروژهها نه بهخاطر کمبود بودجه، بلکه بهخاطر انتخاب نقطه شروع اشتباه شکست میخورند. وقتی سازمان از نرمافزار شروع میکند، قبل از اینکه فرآیند روشن باشد؛ یا وقتی پروژه کاملاً به IT سپرده میشود و مالی فقط مصرفکننده است؛ نتیجه معمولاً چیزی جز نارضایتی نیست.
دیجیتالیسازی خزانهداری قبل از اینکه تکنولوژیک باشد، انضباطی است.
برای یک سازمان متوسط، این مسیر معمولاً از همینجا شروع میشود: شفاف شدن مخازن نقد،
منظم شدن گردش پول،قابل پیشبینی شدن تعهدات کوتاهمدت و حذف وابستگی به حافظه و تجربه افراد.
اگر این اتفاق بیفتد، خزانهداری عملاً دیجیتال شده است؛ حتی اگر اسمش را این نگذاریم.
7-خزانهداری دیجیتال قرار نیست پیشرفته باشد؛ باید قابل اتکا باشد
خزانهداری دیجیتال قرار نیست پرزرقوبرق باشد.
قرار است وقتی بازار بههم میریزد،
وقتی فروش دیرتر از انتظار نقد میشود،
و وقتی تصمیم مالی باید سریع گرفته شود،
سازمان را غافلگیر نکند.
اگر خزانهداری به این نقطه برسد، دیگر مهم نیست از چه فناوریای استفاده میکند؛
کارش را درست انجام میدهد.
لطفا فرم را تکمیل فرمایید. نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.